داستان زیبای کلاس اولی................

کلاس اولی


یه پسربچه کلاس اولی به معلمش میگه :
خانوم معلم من باید برم کلاس سوم
معلمش با تعجب میپرسه برای چی ؟
اونم میگه :
آخه خواهر من کلاس سومه اما من از اون بیشتر میدونم و باهوش ترم
توی زنگ تفریح معلمه به مدیر مدرسه موضوع رو میگه اونم خوشش میاد میگه بچه رو بیار تو دفتر من چند تا تست ازش بگیریم ببینیم چی میگه
معلمه زنگ بعد پسره رو میبره تو دفتر بعد خانوم مدیره شروع میکنه به سوال کردن
خوب پسرم بگو ببینم سه سه تا چند تا میشه اونم میگه نه تا
دوباره میپرسه نه هشت تا چند تا میشه اونم میگه هفتادو دو تا
همینجوری سوال میکنه و پسره همه رو جواب میده دیگه کف میکنه به معلمش میگه به نظر من این میتونه بره کلاس سوم
خانوم معلم هم میگه بزار حالا چند تا من سوال کنم
میگه پسرم اون چیه که گاو چهار تا داره اما من دو تا دارم؟
مدیره ابروهاشو بالا میندازه که پسره جواب میده :
پا
دوباره خانوم معلمه میپرسه:
پسرم اون چیه که تو توی شلوارت داری اما من تو شلوارم ندارم
مدیره دهنش از تعجب باز میشه که پسره جواب میده :
جیب
دوباره خانوم معلمه سوال میکنه:
اون چه کاریه که مردها ایستاده انجام میدن اما زن ها نشسته و سگ ها روی سه پا
تا مدیره بیاد حرف بیاره وسط پسره جواب میده :
دست دادن
باز معلمه سوال میکنه :
بگو ببینم اون چیه که وفتی میره تو سفت و قرمزه اما وفتی میاد بیرون شل و چسبناک
مدیره با دهان باز از جاش بلند میشه که بگه این چه سوالیه که پسره میگه:
آدامس بادکنکی
دیگه مدیره طاقت نمیاره میگه بسه دیگه این بچه رو بزارید کلاس پنجم
من خودم همه سوالهای شمارو غلط جواب دادم!

یه درس ساده...............


1.اگه یه روز فرزندی داشته باشم، بیشتر از هر اسباب‌بازی

 

دیگه‌ای براش بادکنک می‌خرم. بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به

 

بچه یاد میده.

 

1- بهش یاد میده که باید بزرگ باشه اما سبک، تا بتونه بالاتر بره.

 

2- بهش یاد میده که چیزای دوست داشتنی می‌تونن توی یه

 

لحظه، حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین برن،

 

پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه.

 

3- مهم‌تر از همه بهش یاد میده که وقتی چیزی رو دوست داره

 

نباید اون قدر بهش نزدیک بشه و بهش فشار بیاره که راه نفس

 

کشیدنش رو ببنده، چون ممکنه برای همیشه از دستش بده

جک 30


یه روز یه p حامله میشه ................میشه B

\

\\\\

\\\\\\\

\\\\\\\\\

یعنی انقد بی مزه بود که خودم دارم از خجالت آب میشم ولی خوووو چیکار کنم پست

ندارم دیگه شماهم الکی بخندید ..هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها

گوز بی بو

یارو میره دکتر. می گه: آقای دکتر یه مدته وقتی می گوزم، نه صدا داره نه بو. مشکل چیه؟ دکتر می گه: بگوز ببینم. یارو می گوزه. دکتره میگه: یه قطره واسه گوش هات نوشتم. یه قرصم واسه بینیت...برو گمشو بیرون پدر سگ، در هم پشت سرت باز بذار!

اینم جک مهران گوزو

خیلی باحاله ......

مهران میره خواستگاری، خوب که میشینن و حرف می زنن و همه ی قرار مدارا رو میذارن، مهران می گوزه! همه فامیل بهش چپ چپ نگاه می کنن. دختره ی بیچاره هم سرخ میشه. مهران میبینه خیلی زشت شد، رو می کنه به آسمون، می گه خدایا، منو مثه اصحال کهف خواب کن بعد از دویست، سیصد سال، بیدارم کن که کسی منو و این گندمو یادش نمونه.آقا مهران میخوابه و بعد از دویست سیصد سال بیدار میشه...میره توی خیابون می بینه بله واقعا معجزه شده و همه چی عوض شده...شروع می کنه به راه رفتن توی شهر. بعد از یه مدت حس می کنه گرسنه است. می بینه یه نفر داره رد میشه. ازش می پرسه آقا ببخشید نونوایی کجاست؟ یارو می گه: شما این خیابونو تا آخر برو، میرسی به یه میدون. برو سمت راست. میرسی به چارراه مهران گوزو! سر چارراه یه نونواییه.

مهران که گشنش بوده، به روی خودش نمیاره. میره میره تا میرسه به نونوایی. یه سکه میده می گه: آقا یه نون لطفا. نونوا سکه رو می گیره نگاه می کنه میگه: این سکه خیلی قدیمیه! مال زمان مهران گوزوس! دست تو چیکار می کنه؟ هرچی مهران می گه: مال خودمه، نونوا می گه غلط کردی. دروغ می گی. دزدیدیش! زنگ میزنه پلیس!

آقا پلیس میاد و مهران رو به جرم غارت اموال ملی میندازن زندان! شب مهران میخواسته بخوابه، تا دراز می کشه، زارت! می گوزه. همه مسخرش می کنن. می گن یه شبه اومدی زندان، اینجارو با توالت عمومی اشتباه گرفتی! مهران دیگه کلافه میشه. رو می کنه به آسمون می گه: خدایا، منو بکش.راحتم کن. آقا زلزله می شه کل زندان رو سر همه خراب میشه. مهرانم میمیره. روحش میره هوا. خوب که میره بالاتر، یه نگاه می اندازه می بینه زندانو دارن بازسازی می کنن، روی تابلوی سر درش هم نوشتن: زندان مهران گوزو!!!


منبع >> سیاره ی خنده <<

ی ذره بیمزس ولی دیگه گذاشتمشون

ی ذره بیمزس ولی دیگه گذاشتمشون

مورد داشتیم طرف تو برف عکس نداشته،

تو گوگل سرچ کرده عکس تو برف از دور :lol: 


دیروز اس ام اس دادم ببینم سبد کالا بهم تعلق گرفته یا نه؟
جواب اومد : از شما بعیده :|
الان موندم بهم روحیه داده یا تحقیرم کرده ؟!


حتی اگه من خونه نباشم و کنترلTV گم شه
مامانم زنگ میزنه بهم میگه پاشو ببین کنترل زیرت نیست؟ :|


مخاطب خاص است دیگر
گاهی دوست دارد مخاطب عام شود !


خواهر است دیگر
گاهی دلش میخواهد برادرش را لو بدهد :|



اینایی که تا یه چیزی میاد توی صفحه دسکتاپ زرتی OK میزنن
اینا همونایی هستن که
وقتی باهاشون حرف میزنی همه حرفارو با سرشون به نشانه توافق تایید میدن !


شما که غریبه نیستید
داشتم غصه میخوردم ؛ توش مو بود دیگه نخوردم :|


ﻳﺎﺩﺵ ﺑﺨﻴﺮ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻣﻴﺒﺮﺩﻧﻤﻮﻥ ﺣﻤﻮﻡ
ﺑﺎ ﻳﻪ ﻛﻴﺴﻪ ﺁبی ﺭﻧﮓ ﻛﺒﺮیتی ﺍﻭﻝ ﺗﺎ ﻣﻴﺘﻮﻧﺴﺘﻦ ﻣﻴﺴﺎﺑﻴﺪﻧﻤﻮﻥ ﺩﺭ ﺣﺪی ﻛﻪ ﺯﻳﺮ ﭘﻮﺳﺘﻤﻮﻥ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻴﺸﺪ
ﺑﻌﺪ ۱ﺗﺸﺖ ﺁﺏ ﺟﻮﺵ ﻣﻴﺮﻳﺨﺘﻦ ﺭﻭ ﺳﺮﻣﻮﻥ
جهنمی ﺑﻮﺩ ﺣﻤﻮﻡ ﻣﺎ ﺩﻫﻪ ﺷﺼﺘﻴﺎ/هفتادیا …
هیچی ﺩﻳﮕﻪ وقتیم ﻣﻴﻮﻣﺪﻳﻢ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺗﺎ ۲ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﻳﻢ :oops:


عشق ینی عکس کارت ملیتو ببینه و بازم بخوادت :D


ﻣﯿﮕﻦ چینی ها ﻋﮑﺎﺳﯽ ﻧﺪﺍﺭﻥ ،
ﻣﯿﺮﻥ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﯾﻪ ﻋﮑﺲ ﺳﻪ ﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﺑﺪﻩ :lol:

خنده از ته روده

من دوباره اومد بعد 5 ماه حالا با یه سری مطلب جدید

این آرایشگاه زنونه ها به اندازه پیچ و مهره هوایپما آپشن داره

حالا سلمونی مردونه میری میگه سر یا صورت !؟

.

.

.

ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺭﻭﺯ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺍﻭﻝ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺟﺰ ﻣﻦ

ﺭﻓﺘﻢ ﭘﯿﺶ ﻣﺪﯾﺮ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﻗﺎ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﯿﻢ !؟

ﯾﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﮕﯽ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻣﻨﮕُﻼﺯﯾﺴﺎﺯﯾﻮﻡ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻮﺩﻡ !

.

.

.

توی این فیلما و سریالای خارجیا

همه به هم خیانت کنن ، هیچیشون نمیشه!

ولی اگه بچه‌شون مسابقه داشته باشه

پدر خانواده نره مسابقه‌شو ببینه؛ بنیان خانوادشون به باد میره !

.

.

.

یه عکس دارم از بچگیم هر وقت شکمم کار نمیکنه ، نگاش میکنم!

.

.

.

ﻭﺳﺎﯾﻞ ﻻﺯﻡ ﺑﺮﺍﯼ ۳۰ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ :

ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﻋﯿﻨﮏ ﮔﺮﺩ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ …

ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﺑﭙﺮﺱ

.

.

.

یکی از خاطرات دهه شصتیا

رفتن به مدرسه حتا در صورت بارش سنگ از آسمونِ !

.

.

.

بازم اولا کارنامه‌ها یه نمره ای توش داشت

الان خوب بد عالی داره

فکر کنم تو نسل بعدی از اینا داشته باشه

:) :( ;) :-*



برای دیدن بقیش برو ادامه مطلب

ادامه نوشته

هرهرهر

 اینارو دیروز تو یه سایت دیدم خوشم اومد

گفتم شما هم بخونید

............................................................................ نظرم بذار

روزی به لقمان هیچی نگفتند همینطور ساکت 

نگاهش کردند...

آخر خودش خسته شد گفت:از بی ادبان!!

****** 

یارو تو جهنم بوده، سرشو میکنه تو بهشت

میگه: آب جوش میخواین ؟؟؟

میگن نه ...

میگه باشه، پس من یه دونه موز برداشتم !!!

.........ینی انقدر بی مزه بود خودم دارم از خجالت آب میشم

ولی مجبورم دیگه خب پست ندارم

شمام الکی بخندین ....هاهاها....

****** 

چند وقت پیش توی چت .خارجیه گیر داده بود

می گفت: where are you from?

گفتم: IRAN

گفت: IRAQ , Saddam 

گفتم: NO , IRAN

گفت: OoOo Ahmadinejad !!!

گفتم: نه همون IRAQ 

****** 

میدونی ضد حال ینی چی؟

ینی اینکه بیسکوییت رو ببری داخل چایی تا نرم شه بعد که

درمیاری نصفش نباشه اصن آدم از زندگی ناامید میشه... 
  

****** 

جونِ مادَرتون تَمامِ کارای حقوقی تونو به ” مریم پیشیار ”

بسپارید…

سرویس کرد دهن مارو.. 
  

 ******  

اگه من مردم 












.

.

.

.

.


نیگا چه پیگرم هستن...

حلوای من به قران خوردن نداره.. 
  

  ****** 

در جواب ب کسانی ک وقتی دستتو میکنی تو دماغت میگن:

داری شماره فلانی رو میگیری؟

باید سریع دستتو دربیاری و بگی :بیا با تو کار داره.! 
  

  ****** 

ديشب خسته بودم ، وسطِ حال ولو شدم ، خوابم برد !

نصفِ شبي يه لحظه احساس کردم نفسم بالا نمياد و 

دارم خفه ميشم !جد و آبادم اومد جلو چشم 

افتادم به سرفه کردن و نفس نفس زدن ،

قشنگ اينقد سرفه کردم که بنفش شدم !

يکم که تونستم نفس بکشم ، نگا بالا سرم کردم ،

ديدم بابام وايساده داره هر هر ميخنده همينجوري ،

مات و خواب زده ، پرسيدم : چيه ؟! چي شده ؟!

با خنده و خيلي ريلکس گفت :

هيچي نديدمت ، پام رفت رو گردنت ، بخواب بخواب!!! 

 
****** 

عايا شما هم بچه بودین همش سعی می کردید

كلید برق رو تو حالت تعادل قرار بدید

طوری كه نه خاموش شه نه روشن ؟؟؟؟؟


   ****** 


هیچوقت یادم نمیره یه بار معلممون یکی رو گرفت مث الاغ زد

از کلاس انداخت بیرون بعدش پشیمون شد

گفت:آخه بچه ها شما چرا منو اذیت میکنید که

مجبور شم بزنمتون ؟؟؟

شما مثل بچه ی خودم میمونید 

حالا برید اون دوستتون رو که زدمش صدا کنید بیاد تو! 

آقا پسره که اومد تو ؛معلمه بهش گفت:

چرا آخه اذیت میکنی ؟؟؟ 

چرا کاری میکنی که مجبور شم بزنمت ؟ 

چرا آخه ؟ هااااااااا ؟ چرا آخه ؟؟؟ 

یهو دوباره شروع کرد پسره رو زدن! 

پسره بدبخت سری دوم از سری اول بیشتر کتک خورد ..!


   ******

<<لطفا به ادامه ی مطلب نیز سر بزنید>>

ادامه نوشته

جملات خنده دار

چند تا جک با حال واستون گذاشتم قیمتشم یه نظر

یه بنده خدایی تعریف میکرد:

یه چند سال پیش باغ وحش زدیم تو شهرمون

قیمت بلیط زدیم ۵۰۰ت کسی نیومد.

کردیمش۳۰۰ت کسی نیومد.

۱۰۰ت بازم کسی نیومد.

مجانی کردیم همه اومدن تو باغ وحش. در رو قفل کردیم قفس شیر و باز کردم.

صدا زدم خروجی ۵۰۰۰تومن

و اینگونه انتقام گرفتیم از مردم شهرمون !

.

.

.

میگن مستحب اذان که تموم شد افطار کنید

والله اذان که تموم میشه ما داریم سفره رو جمع میکنیم !

.

.

.

اگر کسی برات قمپوز در کرد براش لوغوز بخون تا تو انپاس نری و برات انغورت نیاد

بگو خب 

.

.

.

اگر غذا رو هم میشد دانلود کرد

ما فــــوقِ فـــــــوقش یه املت رومی تونستیم دانلود کنیم

سرعت نتمون به کوبیده نمی رسید !

ادامه نوشته

اینم یه سری جملات خنده دار براشما دوستان گل

شما هم قبل از خاموش کردن لامپ

وامیستین مسیر برگشت به جای خوابتون و جای گوشیتون رو از حفظ میکنین
یا فقط من اینجوریم !؟
*********جملات طنز**********
دقت کردین درست وقتی که عجله داری یا هوا سرده یا جیش داری
کلیدت تو غیر قابل دسترس ترین سوراخ کیف و جیبت مدفون شده !؟
*********جملات طنز**********
شاید دل من عروسکی از چوب است ، مثل قصه ی پینوکیو محبوب است
اما چه دماغی داره این بیچاره ، از بس که نوشته ” حال من هم خوب است ” !
ادامه نوشته